علی رضایی شریف اولین بار با کتاب کوچئون چیچکا خود را به ادبیات استان شناساند . کوچئون چیچکا مجموعه ای بود از بومی سروده های شریف به گویش بندری که مورد استقبال جوانان هرمزگان قرار گرفت و پس از مدتی نسخه های آن در بازار کتاب نایاب شد . شریف پس از آن یک کتاب دیگر به گویش بندری به نام " چشدل بنک سیهر" و نیز دو کتاب به زبان فارسی و به نامهای " آئینه در مشت" و" جام پدرام " را روانه بازار کرد . اکتاویو سپاس سروده ای منتشر نشده از شریف در رثای اکتاویو پاز شاعر فقید مکزیکی است .
اکتاویو سپاس
هی پاز ! پاز ! پاز
گیتار جانم را
ساز نهانم را
به چیرگی بنواز
هی پاز ! پاز ! پاز !
برخیز وترانه بساز
مگذار و مرو ما را
ای مرشد بس والا
هی پاز ! پاز ! پاز!
سحر کلام تو سری نهان دارد
پا بر زمین وپی در آسمان دارد
بس چیزها را من آموختم از تو
گفتی چو خوانی شعر بشنو ولی باچشم
بنگر ولی با گوش
وانگه که می گفتی هر جا که تو باشی
ثقل جهان آنجاست تو کوه ایمانی
آری تو انسانی
تو روح یزدانی پس خویش را بشناس
زین پند ها گویم از عمق جان " گراسیاس"
اکتاویو سپاس
3 اردیبهشت 77
یادم رفت بگم بابت دیشب معذرت میخوام حالا بعداْ برات توضیح میدم دوست خوب خودمی دیگه حرف نداری
سلام!به من هم یه سر بزن!
سلام ممنون از اینکه اومدی خیلی قشنگ بودمنم قالبم رو عوض کردم . آپدیت با قالب جدید و موزیک جدید مرسی
آقا مرتضی:
من اينجا خيلی دلم می خواد يه فرهنگ لغت بندری داشته باشم:
به بچه های علاقه مند پيشنهادشو بديد!
شعر زیبایی بود و حق مطلب را در مورد پاز بزر ادا کرده بود. وبلاگ پر بار و خواندنی بود. به ویژه رنگ و بوی هرمزگانی آن که یادگار در کهنسال ترین فرهنگ ایرانی دارد. چون آفتاب روشن و حیات دهنده هرمزگان زنده و درخشان باشی. یارباقیو دیدار باقی
به نام خالق شقایق های قرمز
سلام به دوست عزیز تر از جانم
تو روح یزدانی پس خویش را بشناس.......
جالب بود
(((دوست آسمانی تو)))
سلام
خسته نباشی
تازه با وبلاگ شما آشنا شدم
قبل از هر نظری در باره هر مطلبی باید بگم کار خوبی رو شروع کردی . منظورم کار فرهنگی است که در باره فرهنگ و ادب و هنر استان هرمزگان انجام می دی .
استانی که اگر بگویم غنی از فرهنگ و دارای فرهنگ و رسوم خاص وجالب بی شک اغراق نکرده ام .استانی که مردمی با صفا و خونگرم و با معرفت دارد. باور کنید اینهارو چون خودم هرمزگانی هستم نمی گم چون رفتم و گشتم و دیدم میگم اما متاسفانه جایگاه این مردم ...نمی دونم چرا ؟
البته قبول دارم مشکل هم حتما از خود ماست اما یک چیز دیگه رو هم بهش اعتقاد دارم واون هم اینکه خیلی ها دارن موش می دوونن و از سادگی این مردم سو استفاده می کنند
مارو به بی فرهنگی محکوم می کنند
باور کنید من هر کجای ایران که رفتم تا میگم بچه هرمزگان و بندرعباس هستم دیدشون نسبت به من عوض میشه اگه میگم من نه تنها خودم من نماینده هرمزگان هستم وقتی من محکوم می شوم یعنی یک استان یعنی آش نخورده ودهن سوخته . خوب و بد همه جا هست اما انگار تو ایران ما همه مون بدیم
درد دلی بود با شما عزیز فرهنگ دوست
کار خوبی رو شروع کردی امیدوارم فعالیتت رو بیشتر کنی
من که خیلی خوشحال می شم وقتی می بینم بجه های این استان وارد این مسایل میشن
نظر شخصی من هم اینه کارت رو ادامه بده اما یک درخواست یا حتی خواهش هم از شما دوست عزیز دارم
{دست به دست هم دهیم به مهر استان خویش راکنیم آباد}
راستی شعر قشنگی بود مخصوصا که شاعرش هرمزگانیه و در یه وبلاگ هرمزگانی شعرش نوشته بشه
باز هم بهت سر می زنم
salam omidvaaram ke dar karetoon movafagh baashi
سلام
اولین باره وبلاگ شما را زیارت می کنم
خیلی خوب می نویسید و یه کار متفاوت
خسته نباشید
یا حــــــــق
سلام سیا ورشن عزیز
خوبی؟
ممنون از لطفت
ممنون که برام دعا می کنی
خیلی جالب بود
شاد باشی تا همیشه
قاصدک
سلام
مطالبتون جالبن.شما رو یکی از دوستان به من معرفی کرد
سلام مرسی!
اما اگه ....! مگه نه؟
لینک شما را گذاشتم.
من به آقای ايمان ذاکری پيشنهاد مي کنم که در کنار اون صفحه وب يه وبلاگ بزنند. با ما باش آقا ايمان! درسته که از برو بچ دوری ولی بچه های بندری هميشه دلشون باهمه ، هر جای دنيا که باشند.