شاید دیوانه بود

  نه شب بود نه روز... . عصر هم  نبود ! شاید دیوانه بود!

 همه به او می خندیدند. والبته از ترس فاصله شان را با او حفظ می کردند. او ترسناک نبود ولی شاید حرفهایش وحشتناک بود.پوستش بنفش شده بود. می شد حدس زد که قبلا سرخ بوده و آفتاب اینگونه اش کرده .مو و ریشش بلند بود ولی زیاد ژولیده نبود.البته این نظر من بود. سینه ای ستبر و اندامی ورزیده داشت.

  در یک دستش نان بود . نان تازه.، بویش را می شد حس کرد و گرمی اش را. نان ها حالت مقدسی داشتند. یک چیزی شبیه معجزه در دستان یک ...!  نه ! نه ! مقدس تر بود. چون نان را هر کسی می تواند در دست بگیرد ولی...

   و دست دیگرش یادم نیست. شاید هم دست دیگری نداشت! چرا ! چرا ! داشت. ولی زیاد مهم نبود. انگار اخم کرده بود ولی ابروهایش گره نخورده بود. با لحنی که تقریبا برای سربازها می شمارند، می شمرد: یک ، دو ، سه ، چهار! ... یک ، دو ، سه ، چهار! ....

  همه می خندیدند ولی من  فقط لبخند زدم. چیزی که می شنیدم خیلی مفید تر از تمام موعظه هایی بود که تا به حال شنیده بودم.باید عجله می کردم داشت دیر می شد. شما هم عجله کنید.

   یک ، دو ، سه ، چهار!...

نظرات 20 + ارسال نظر
ناخدا سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1383 ساعت 08:25 ب.ظ http://bandari.blogsky.com

ما هم می گیم ۱ -۲ -۳ -۴ اما ۵ رو هم میگیم چون ما دیوانه تریم!!!

سلام ناخدا........البته هر کس تعبیری از کلمه دیوونه داره ولی من این تعبیر کانتونا رو خیلی دوست دارم که میگه : دیونه کسیه که با بقیه فرق داره.............اگه دقت کرده باشی همه موقع شمارش روی عدد سه یا پنچ توقف می کنن........تا سه میشمرم برو اون کارو انجام بده..........ولی همین مکث اون روی عدد چهار هم به عجیب بودن اون صحنه اضافه می کرد......

سینگو چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:32 ق.ظ http://singo.persianblog.com

نان مقدس در دستان دیوانه ................

یوکابد چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:27 ب.ظ http://youkabed.blogsky.com

سلام
این داستان یکم ترسناک بود منو یاد یه نفر انداخت این بار نوشتت خیلی متفاوت بود دارم مشکوک میشم به نظرت یکم غیر عادی نشدی ؟

**دختر خلیج ** چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:53 ب.ظ http://dokhtarekhalij.persianblog.com

چیزی باید گفت وقتی سکوت ... آپ شد دلاور !!!

سهیل پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:20 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام خوبی منم آپدیت کردم هدف در زندگی از وب توهم تعریف کردم . بدو بیا .مرسی

کامیرا پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:55 ق.ظ http://bandarabbascity.tk

احتمالا یه صحنه از نمایش یا یه تئاتر بوده !

مینا پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:44 ب.ظ http://mina123.blogsky.com

سلام
خوبید؟
متن زیبایی بود...
ممنونم که سر زدید ... بازم بیایید اونورا خوشحال میشم ...
شاد و پیروز ... در پناه حق باشید...

بهنام پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:22 ب.ظ http://URL: Nightwish.persianblog.com

خیلی باهالی دمت گرم ولی اون نیومد
وبلاگت خیلی تخمی.

قاصدک جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:15 ق.ظ http://636.blogsky.com

سلام...
مطلبت رو که خوندم یاد یک نفر افتادم دلم گرفت آخه اون هم خیلی فقیر بود!!!
فقیر شده بود دلم خیلی براش سوخت چون اونم هم قبلا مثل همه ما ها یه زندگی داشته اما حالا...
اگه می دیدیش.......
موفق باشی دوست خوبم...

هیچکس جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
قصه‌ی بود و نبود؟
پیروز باشی.

مهدی جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:16 ق.ظ

قصه ی جالبی بود ......................... به امید دیدار

ستاره جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:34 ب.ظ http://www.saraymehr.persianblog.com

سلام.ای وللاه.چه خوب مطلب می نویسی.مو هم خودمونی ام باز هم به من سر بزن.شاد باشی

ایمان ذاکری جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 03:14 ب.ظ

سلام دوست دوست داشتنی:
من که نفهمیدم.........

شبگرد تنها جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 04:33 ب.ظ http://leyan.persianblog.com

سلام دوست ارجمند ....طرح جالبی بود .

عادل یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:04 ق.ظ http://www.eby.blogsky.com

سلام منم عجله دارم دارم ..................خودت گفتی شما هم عجله کنید..........البته نه مثل آن متلکی که اون دخترا بهت تو راه گفته بودن!!! گرفتی؟...۱..۲..۳..۴..
-----------------------------------------------------
-------------------اا-----اا-----------------------
------------------اا-------اا----------------------------
-----------------اا---------اا--------------------------
-------------ااااااااااااااااااااااااا--------------------------
---------------------------------------------------
---------------------------------------------------
---------------------------------------------------

ندا یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 07:35 ب.ظ http://mordab.blogsky

سلام مرتضیجون.خیلی با معرفتی.مرسی.موفق باشی

دنیای برتر یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:49 ب.ظ http://donyaie-bartar.persianblog.com

سلام ببخشید دیر اومدم ولی اومدم من که نفهمیدم سیستم این پستت چی بود ...یه سر بهم بزن به روزم

جیران دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:02 ق.ظ http://hoo786.persianblog.com

دلا دیوانه شو !

مهدی دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:44 ب.ظ http://bun-bast.blogsky.com

سلام.
وای چه زیبا...موفق باشی منم هوس کردم بلینکم...
بازم بیا سر بزن بد نمیبینی...
تا بعد...

لیلا دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:49 ب.ظ http://www.lyly.persianblog,.com

گاهی وقتها خیلی زود دیر میشه...پس عجله کنید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد